اولین سفر نی نی به خونه مامان هاجر
سلام عزیز دلم امروز قراره با باباجون بریم خونه مامان بزرگ. داریم میریم سرزمین آبا و اجدادی باباجون که خیلی اونجا رو دوست داره. این اولین باره بعد از وجود تو داریم میریم خونه مامان بزرگ. واااااااااااای منم قراره کلی خودمو واسه عمه گلی ها و مامان بزرگ و بقیه لوس کنم آخه اونا هم منو خیلی دوست دارن هم تورو. صبح بعد از جمع کردن وسایل راه افتادیم به هیجکی هم هنوز نگفتیم داریم میایم. باباجون تو راه کلی حواسش به من وتو بود. یکی دو ساعتی یک بار پیاده میشدیم وقدم میزدیم که تو اذیت نشی خلاصه بعد از 18ساعت رانندگی که باباجون حسابی خسته شد بود 3شنبه صبح ساعت6 رسیدیم همه خواب بودن. ما هم آروم بدون اینکه کسی از اومدنمون باخبر بشه خوابیدیم صبح که مامان بزرگ و بابابزرگ وعموجون بیدارشدن کلی سورپرایز شدن. عمه جون ها هم یکی یکی میومدن اخه امروز ولادت حضرت محمد هست روز عیده