بهترین روز زندگی من

سلام عشقم. امروز رو مامانی قراره به عنوان بهترین روز توی تقویم خاطراتش ثبت کنه آخه امروز قراره واسه اولین بار صدای قلبت که آهنگ زندگی مامان باباست رو بشنوم. باباجون از صبح کلی داره غصه میخوره که نمیتونه باهامون بیاد و صدای قلب جوجه طلاییشو بشنوه منم بهش قول دادم که یه بار دیگه هم با باباجون بریم که اونم صدای قلبتو بشنوه.

 دیشب از خوشحالی نتونستم درست بخوابم هم خوشحال بودم هم استرس داشتم که نکنه نی نی عزیزم مشکلی داشته باشه.عصر با خاله جون رفتیم واسه سونوگرافی ان تی. لحظه ای که خانوم دکتر خواست شروع کنه حس عجیبی داشتم  دوست داشتم زود تموم بشه تا بدونم نی نی قشنگم در چه حالیه. خانوم دکتر شروع کرد اول صدای قلبت اومد .

واااااااااااااای تالاپ تولوپ.ضربان قلبت 167 در دقیقه بود. یعنی طبیعی طبیعی. از خوشحالی بغض کردم .قربون قلبت برم الاهی خیلی خوشحالم که صدای قلبتو میشنوم.دلم یهو ریخت  دوست داشتم الان به دنیا میومدی و بغلت میکردم و گریه میکردم. دوست داشتم این لحظه باباجون مهربونتم کنارمون بود . وای اگه باباجون اینجابود اونم از خوشحالی گریه میکرد

بعد ازشنیدن صدای قلبت خانوم دکتریکی یکی همه چیز رو چک کرد سن 11 هفته و 4روز وتاریخ تقریبی به دنیا اومدنت رو هم 3 شهریور اعلام کرد (مثل باباجونت شهریوری میشی) فدات بشم آخه من تا اون موقع میمیرم از انتظار.  منم تااز سونوگرافی اومدم بیرون به باباجون زنگ زدم وخبرخوب اینکه نی نی جونمون سالمه سالمه بهش دادم باباجون هم کلی خوشحال شد . اما حسودیش شد که من صدای قلبتو زودتر از اون شنیدم .وااای خدای خوبم ممنونم ازینکه مارو قابل دونستی و یه هدیه آسمونی به ما تقدیم کردی. واسه زمینی شدن این فرشته آسمونی لحظه شماری میکنم.